طلایی بهعنوان یکی از اصلیترین سخنرانان و مسئولانی که به فعالیتهای کلان فرهنگی اجتماعی مشهور است، دیدگاهی مبتنی بر عملگرایی دارد. از نگاه او برای اینکه شهرداری به نهادی فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود، باید مدیریت مردم بر مردم را بهعنوان یک الگو بپذیرد. متن زیر سخنان مرتضی طلایی است که در قالب یک یادداشت آمده است.
همایش راهبردی نهادهای اجتماعی فرهنگی شهرهای ایران، در واقع بیست و ششمین مجمع مشورتی کمیسیونهای اجتماعی بود. در این مجمع برای نخستینبار روسای کمیسیون اجتماعی و مدیران فرهنگی اجتماعی شهرداریهای مراکز استان را دعوت کردیم. این در واقع ادامه سیاستگذاریهای اجلاس قبلی بود. همه حاضران نیز با توجه به اهمیت فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی به این نکته تاکید داشتند که ضرورت دارد مدیران شهری شهرهای مختلف کشور را در مباحث روزآمد فرهنگی و اجتماعی شریک کنیم و با آنان تعاملی مستمر داشته باشیم.
در هر صورت آنچه مهم است، این است که با توجه به نقش مدیریت شهری در فرهنگ عمومی شهرها و فرهنگ شهروندی و مسائل مختلف فرهنگی اجتماعی باید تحرک جدیتری نسبت به گذشته داشته باشیم.
اگر ما خودمان را مکلف میدانیم که به موضوعات عمرانی و خدماتی بپردازیم و در این بخشها به شهروندان خدمات مناسبی ارائه دهیم، بدون شک، هم با توجه به قوانین موجود و هم خواست مردم، توجه به مسائل فرهنگی اجتماعی ضروری بهنظر میرسد، بهویژه اینکه براساس آخرین نظرسنجیها ارائه این خدمات از سوی شهرداریها به شهروندان بهعنوان نهادی غیردولتی اولویت اول را دارد.
اگر همه اینها در کنار هم قرار گیرد، ما باید همراه همکارانمان در مجموعه شورای شهر و شهرداری برای رفع این نیاز برنامهریزی کلانی داشته باشیم. این همایش بهدنبال این بود که راهبردهای توسعه فرهنگی و اجتماعی را در سطح شهرهای کشور بررسی کند. لذا در این همایش نیازمند یک تحلیل واقعبینانه و درست از وضعیت فرهنگی اجتماعی کشورمان بودیم. این تحلیل که « زیر پوست جامعه چه میگذرد؟» و وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرهای کشور چگونه است مورد بررسی موشکافانه قرار گرفت. اولویت نیازها نیز مورد توجه بود. در تمام جلسات آسیبشناسانه 9سرفصل بهعنوان سرفصلهای راهحلی مورد توجه قرار گرفت. سرفصلهایی مانند، تحکیم خانواده، آموزش شهروندی، ورزش شهروندی، سلامت شهروندی و... مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب یک راهبرد و چارچوب طراحی شده است.
من فکر میکنم که آثار و نتایج این همایش در سالهای آینده بهبار بنشیند و نهال آن که همانا موضوعاتی مانند خانه سلامت، مدیرمحله و غیره است در شهرهای کشور جوانه بزند و یک موج فرهنگی بزرگ در سطح کشور ایجاد شود؛ بهویژه در این روزهایی که هجمههای فرهنگی بیگانگان بسیار بالاست، امیدواریم با تکیه بر آموزههایی مبتنی بر آموزههای دینی و قرآنی و اهلبیت بتوانیم فرهنگ و کشورمان را در برابر هجمهها حفظ کنیم و جامعهای آرمانگرا و متعالی و ارزشمدار و شهروندانی مسئول داشته باشیم.
واقعیت این است که کارهای فرهنگی کارهای دستوری نیست بلکه اقناعی است. باید در بستر زمان و در لایههای گوناگون اجرایی این مسائل مطرح شده و زمینههای پذیرش و مقدمات عملیات اجرایی آن نیز فراهم شود.
اگر امروز در شهرداری تهران سخن از تبدیل یک نهاد خدماتی به نهادی فرهنگی اجتماعی است، به این دلیل است که یک دوره شش ساله کار پیوسته فرهنگی اجتماعی در کنار فعالیتهای عمرانی در این نهاد مورد توجه قرار گرفته است. تمامی این فعالیتها بهرهمند از مبانی تئوریک بوده که همه آنها عملیاتی شده و نتایج قابل توجهی را هم دربرداشته است.
همه این اقدامات توانسته به سمت تحقق هدف کلان تبدیل شهرداری به یک نهاد فرهنگی اجتماعی منتج شود. مسلما برای رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله بسیار داریم.
اما تغییر رویکرد شهرداری از نهادی خدماتی به نهادی فرهنگی اجتماعی، یک چشمانداز است و یک تغییر راهبردی. این اتفاق چیزی نیست که بگوییم در یک دوره یکساله یا پنجساله قابل اجراست. تبدیل شهرداری از نهادی خدماتی به نهادی فرهنگی اجتماعی باید در یک افق بیست ساله مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که هماکنون در کجای راه هستیم.گامهای اولیه برای تبدیل شهرداری به نهادی فرهنگی اجتماعی برداشته شده و کارهای خوبی در این زمینه صورت گرفته است. تبدیل شهرداری به نهادی فرهنگی اجتماعی، یک کار فرهنگی و نرم افزاری است و اینگونه کارها بهطور طبیعی زمانبر است.در رویکرد تبدیل شهرداری به نهادی فرهنگی اجتماعی، نمیتوانیم جامعه را نادیده بگیریم، جامعه یک حق و یک تکلیف دارد؛ ممکن است جامعه به راحتی به حقوق خود آگاه شود.
از نظر اینجانب تشکیل هیات امنای محلات و اجرای طرح مدیر محله، یکی از گذرگاههای تبدیل شهرداری به یک نهاد فرهنگی اجتماعی است. طرح مدیریت محله محصول تلاش ششساله مدیریت شهری است. این طرح عصاره 6سال برنامهریزی در مدیریت شهری و آغازی است برای تحقق شعار اصلی محله محوری که هدف آن تبدیل کردن شهرداری از یک سازمان خدماتی به نهادی فرهنگی اجتماعی و مشارکت دادن مردم در امور شهری است.
گذرگاه تبدیل شهرداری به یک نهاد فرهنگی اجتماعی، تشکیل هیات امنای محلات است. همچنین این طرح مشارکت مردم در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها را تحقق میبخشد. برای نهادینه کردن مشارکت آگاهانه و اثربخش مردم، ابتدا باید ظرفیتهای موجود را ساماندهی و سازماندهی کرد. پس از آن نیز باید در پی ایجاد ظرفیتهای جدید مشارکتی در محلات باشیم.
هیات امنای محلات، کارگروههای تخصصی و سمنها(NGO) از ظرفیتهای جدید مشارکتی در محلات هستند. مدیریت محله توسط شهروندان مهمترین راهبرد و سیاست فرهنگی اجتماعی شهرداری برای فراهم کردن مقدمات و زیرساختهای مشارکت شهروندان در اداره امور جامعه است. البته در بدنه شهرداری مخالفتها و مقاومتهایی با طرح مدیر محله وجود دارد چرا که بعضیها گمان میکنند مدیر محله یعنی نفی شورایاریها اما این طرح در واقع محصول شورایاریهاست.
واقعیت این است که یکی از بزرگترین آرمانهای امام خمینی(ره) افزایش مشارکت مردم دراداره امور جامعه بوده است. نگاه امام(ره) همواره معطوف به مردم بود. از اینرو یکی از دستاوردهای طرح مدیر محله و مشارکت دادن مردم در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها، تحقق آرمان امام(ره) و نظام جمهوری اسلامی در سطح محله و در حوزه وظایف مدیریت شهری است.